بسیاری انتظار داشتند با رقم خوردن ضعیفترین فصل یک دهه اخیر پرسپولیس ، رضا درویش اولین تغییر تابستانی پرسپولیس باشد.
در باشگاه پرسپولیس، مدیرعاملی همیشه صندلی داغ بوده؛ صندلیای که برخی را سوزانده، برخی را بالا برده و برای عدهای، صرفاً مکانی برای وقت گذراندن و بالا آوردن بدهیهای سنگین و بیدلیل بوده است. رضا درویش که در زمستان ۱۴۰۰، با حکم مستقیم وزارت ورزش و در اوج بحرانهای مالی، مدیرعامل پرسپولیس شد و حالا اگر تا زمستان آینده در پستش باقی بماند، رکورددار دوران مدیریتی باشگاه خواهد شد.
داشتن و نداشتن
درویش در شرایطی وارد پرسپولیس شد که تیم بهتازگی رویای گلات قهرمانی را از دست داده و استقلالِ فرهاد مجیدی بدون شکست، لیگ را فتح کرد و هواداران پرسپولیس نگران آینده تیم بودند و در بهت از دست رفتن میراث ارشمند برانکو. با این حال درویش در این جا خواست خودی نشان بدهد و درحالی که هنوز لیگ بیست و یکم تمام نشده بود و قهرمانی به طور قطعی از دست رفته بود، دست به کار شد. سرخها در لیگ بیستودوم، با تقویت گسترده تیم از بیرانوند و گولسیانی گرفته تا سروش رفیعی، دانیال اسماعیلیفر، سعید صادقی و لوکادیا پرسپولیس به قهرمانی سه گانه داخلی رسید.
در فصل بعد، یحیی در نیمفصل از پرسپولیس جدا شد؛ نه با مصاحبهای پرطمطراق، بلکه با خداحافظی تلخ از باشگاهی که دیگر صدایش را نمیشنید. درویش با تاخیر زیاد و بعد از ناتوانی در جذب سرمربی جدید اوسمار ویرا را که دستیار یحیی بود، به عنوان سرمربی ابقا کرد. پرسپولیس با او هم قهرمان شد اما ماجراهایی که پرسپولیس را به سقوط کشاند از اینجا آغاز شد.
بلاتکلیفی و انتظار
تابستان ۱۴۰۳، زمان طلایی برای تعیین مسیر فصل جدید بود؛ اما پرسپولیس درگیر یک بلاتکلیفی عجیب شد. درویش هفتهها منتظر بازگشت اوسمار ماند؛ سرمربیای که دیگر تمایلی به ادامه نداشت. در نهایت، خوان کارلوس گاریدو معرفی شد؛ مربیای با سبک متفاوت از تفکرات و ظرفیت فنی و بدنی بازیکنان ایرانی، بدون شناخت از لیگ ایران، و کارنامهای که بیشتر با “استعفا” و “اخراج” شناخته میشد. اما اتفاق جنجالی در این مقطع فسخ قرارداد علیرضا بیرانوند بود. او با الحاقیهای که درویش برایش گذاشته بود یکی از جنجالیترین جداییهای تاریخ فوتبال ایران را داشت و سپس نقل و انتقالات تابستانی و دیرهنگام سرخها نیز چنگی به دل نزد وضعفهای پرسسپولیس خیلی زود اشکار شد و تا پایان فصل هم رفع نشد.
بدون جام بدون افتخار
پرسپولیس با گاریدو نهتنها جامی نگرفت، بلکه با شکستهای متوالی، از کورس قهرمانی فاصله گرفت و تیمی که در آستانه حذف زودهنگام از آسیا بود تیم را تحویل داد و از هدایت پرسپولیس برکنار شد. هفتهها بعد، با تأخیر همیشگی که پیشتر در زمان استعفای یحیی هم رخ داده بود، اسماعیل کارتال ، مربی ترکیهای جانشین گاریدو شد. مردی با سابقهای قابل قبول در سوپرلیگ ترکیه که علیرغم تلاش هایش در پایان با تیمی که خودش نبسته بود و آرزوهای بلند مدتی برای آن داشت، پرسپولیس در بدترین رتبه ده فصل اخیرش ایستاد: سوم، بدون جام، بدون سهمیه، بدون آینده روشن. در ادامه شرایط منطقه و اتفاقات و تحولات در ایران باعث شد کارتال نیز قید این رویاها را بزند و پرسپولیس وارد دوران جدیدی بشود. دورانی که پس از آن یک تیم نامتوازن تحویل وحید هاشمیان داده شد؛ اتفاقی که حتی باعث اعتراض حمید استیلی و استعفای او در اعتراض به اهمیت ندادن باشگاه به نظرات کمیته فنی در نقل و انتقالات شد.
در مرور دوران مدیریت درویش، نمیتوان فقط از نتایج فنی و قهرمانی ها گفت. آنچه به پرسپولیس از درون ضربه زد مجموعهای از اشتباهات تصمیمگیری بود:
۵ سرمربی در ۴ سال
پنج سرمربی در کمتر از چهار سال: گلمحمدی، اوسمار، گاریدو، کارتال و حالا وحید هاشمیان. این در حالی است که پرسپولیس سالها با برانکو و یحیی در مسیر ثبات رشد کرد.
خارجیهای گران و بد
لئاندرو پریرا، شیخ دیاباته، لوکاس ژوائو و دیگر خریدهای بیاثری که اغلب نیمفصل بودند و بدون کارایی خاصی، هزینه روی دوش باشگاه گذاشتند.
رخوت در پنجره تابستانی
یک فصل بدون مهاجم، یک فصل بدون دفاع چپ تخصصی، و حالا تیمی با هشت وینگر و ضعف شدید در خط حمله و مرکز دفاع. درویش به سرعت و عجولانه نقل و انتقالات را شروع کرد. علیرغم اینکه برخی خریدها هیجان انگیز بودند اما پرسپولیس اصلا در اسکوادی که تحویل هاشمیان داده هارمونی ندارد و فعلا هم خبری از خرید جدید نیست.
انتصابهای عجیب و جنجالی
از انتصاب حسین بادامکی به معاونت ورزشی و در نهایت جدا شد تا انتصاب مجتبی محرمی به عنوان استعدادیاب، برخی پستهای کلیدی به چهرههایی داده شد که سابقه، تجربه یا تخصص مشخصی در آن حوزه نداشتند.
پروندههای حقوقی سنگین
پرونده لوکادیا که به شکست پرسپولیس در دادگاه تجدید نظر منتهی شد یا ماجرای گذاشتن الحاقیه قرارداد بیرانوند که هنوز هم آیندهاش مبهم است، نمونههایی از اتفاقات حقوقی عجیب دوران است.
سکوهای عصبانی
در فصل اخیر، شعارهای مستقیم علیه رضا درویش بارها در استادیومها شنیده شد. با این حال، نه استعفای مکتوب او پذیرفته شد، نه پاسخی روشن از سوی او یا حامیانش از جمله کنسرسیوم بانکی به افکار عمومی داده شد.
رضا درویش هرگاه به پایان نزدیک شده به یکباره ورق را به سود خود چرخانده است. او حامیان بزرگی هم بخصوص بین پیشکسوتان دارد. مردی که حالا از رویانیان و طاهری هم بیشتر در این سمت بوده و فصل پیش با طوفان میلیونی در صفحه باشگاه و همچنین شعارهای منفی استادیومی رو به رو شد.
بدون دیدگاه