از هامون و سرب تا سفر به چزابه و سگ کشی و…
هفت صبح، محمد جلیلوند| سینمای ایران از دهه شصت تا امروز فرازونشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته تا به مرور به یکی از جریانهای مستقل سینمای جهان تبدیل شود و بیش از هزار جایزه سینمایی را در ویترین افتخارات خود جای دهد. از اسکار و شیر طلایی ونیز تا خرس طلا و نقره برلین و یوزپلنگ لوکارنوی سوییس.
در روزهایی که بحث درباره انتخاب فیلمی برای اسکار گرم است و سه فیلم در انتظارند، روز ملی سینما را بهانه کردیم تا به ده فیلم شاخص چهل سال اخیر سینمای ایران نگاهی بیندازیم. آثار درخشان و ماندگاری که گذر زمان نه تنها از اعتبارشان نکاسته بلکه به آن افزوده است.
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را
از معدود فیلمسازانی که به فلسفه اشراف داشت و بر ابزار سینما مسلط بود، داریوش مهرجویی است. آثار او با زیرمتنهای فراوان، از دغدغه فیلمساز نسبت به جامعه نشان دارند. همچون اثر درخشانش «دایره مینا». اما نقطه اوج بیتکرار کارنامه حرفهای او را باید «هامون» دانست.
فیلمی با محوریت مردی در آستانه میانسالی که هنگام نوشتن تز پایان نامهاش دچار شک و تردید نسبت به خود میشود و درعین حال زندگی زناشویی آشفتهای دارد. «هامون» سراسر ارجاع فلسفی است که با جوهره فیلمنامه جفت و جور شده تا هر تماشاگری را به خود جذب کند، خاصه آدمهایی است که بین سنت و مدرنیته سرگردان ماندهاند.
کهن الگوی سینمای کلاسیک غرب
مسعود کیمیایی عاشق آدمهای تک افتادهای است که زیستی جدا از جهان پیرامون خود دارند و غایت آرزویشان هم مرگ باشکوه و حسابی است. «سرب» تصویری از همین جهان موردنظر فیلمساز است. قصهای از پرحادثهترین دوران تاریخ معاصر، اوایل دهه بیست شمسی که از کوچ دادن یهودیان ایران توسط سازمان هاگانا به فلسطین میگوید و ماجرای قتل اسحاق یهودی و متهم شدن میرزامحسن خان برادر نوری روزنامهنگار هم به آن گره میخورد.
کهن الگوی سفر قهرمان با المانهای آشنا، «سرب» را به سینمای کلاسیک آمریکا نزدیک کرده اما از ارادت کیمیایی به دکتر محمد مصدق و محمد مسعود غافل نمانده است. نوری داستانِ «سرب» یکی از کاملترین قهرمانان آثار پس از انقلاب کیمیایی است، قهرمانی کنشمند که پای دفاع از عدالت و حقطلبی از جان خود میگذرد.
سفر در زمان با جریان سیال ذهن
سینمای جنگ، از ژانرهای مهم پس از انقلاب، فیلمهای درخشانی دارد اما «سفر به چزابه» یکی از ماندگارترین آنهاست. قصه فیلمساز و آهنگسازش که به وقت فیلمبرداری وارد ماشین زمان میشوند و سر از خاکریزهای چزابه درمیآورند. ملاقلیپور، فیلمساز غریزی و سینما نخوانده، تجربه دست اولش از جبهه را با جریان سیال ذهن مستقیما از ادبیات بیرون آورده و روایت میکند.
شخصیتهای اصلی از دو طیف متفاوت انتخاب شدهاند تا از دل تضادشان، درام محکمی شکل بگیرد. سکانسهای جنگی چنان رنگ و بوی واقعی دارند که هولناکی فضا را به صورت تماشاگر میکوبند. ملاقلیپور در این فیلم به بالاترین سطح از بلوغ تکنیکی رسیده، چنین است که هنوز، پس از سی سال فیلم اثر اولیه خود را بر تماشاگر میگذارد.
زنی تنها در میدان توطئه
از پرفروشهای اکران که ساختاری تودرتو، پیچیده و هیچکاکیاش تماشاگر را جذب میکند؛ فیلمی که منتقدان آن را نمونه موفق جذب مخاطب میشناسند. «سگکشی» را میتوان در رده فیلمهای معمایی جای داد که سرشار از زیرمتن و استعاره است. بهرام بیضایی، تماشاگر عادی را به لایههای رویی و تماشاگر نخبه را به زیرمتنها فرا میخواند. شخصیتهای قصه با لایههای خاکستری، تکههای پازل نقشهای پیچیده را تشکیل میدهند؛ اما شخصیت اول داستان، گلرخ کمالی تکلیفش از همان ابتدا میان این همه پیچیدگی مشخص است، زنی که میان توطئه قدم میزند تا به هدف برسد.
روزگار تلخ اتی
اوایل دهه هشتاد و ورود دوربینهای کوچک دیجیتال به بازار، فیلمسازان جوانی را وارد عرصه کارگردانی کرد. حمید نعمتالله دستیار مسعود کیمیایی یکی از آنها بود. «بوتیک» نتیجه همین دوربینهای دیجیتال است که حتی با حضور محمود کلاری پشت دوربین باز هم لطمه خورده است.
با این وجود «بوتیک» یکی از فیلمهای کالت پس از انقلاب شد؛ که رگ و ریشهاش به سینمای خیابانی پیش از انقلاب و فیلمهایی چون «کندو» و «تنگنا» بازمیگشت. «بوتیک» فرزند زمانه خود است، نعمتالله شخصیتهایش را از دل جامعه بیرون کشیده که کاملا با آن آشناست. از اتی با آرزوهایش، تا جهانگیر و همخونههایش. نعمتالله همچون استادش کیمیایی، از بازیگر به عنوان مهرهای کلیدی در فیلم بهره گرفته است.
یک تلخی بیپایان
فیلم کالت در سینمای ایران تنها به ساخته حمید نعمتالله محدود نمیشود. «درباره الی» اصغر فرهادی نمونه دیگری است که پیش از «جدایی نادر از سیمین» میتوانست او را به اسکار برساند. فرهادی با فیلمنامههایی که همواره ساختاری ظریف و هندسی دارند و موقعیتها و شخصیتها با آن چیده شدهاند میتواند مخاطب را همراه خود کند.
فیلمنامه «درباره الی» نیز با بهرهگیری از همین ساختار، در دو پرده شکل میگیرد؛ غرق شدن الی در دریا و مواجهه کاراکترها با این وضعیت که بر بستر قضاوت روایت میشود. فرهادی درواقع به لایههای درونی شخصیتهای خود نقب زده است. «درباره الی» که شباهتهایی به «ماجرا» آنتونیونی دارد، سرشار از جزییاتی است که با حوصله کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و کل درخشان را ساختهاند. فرهادی از صدا هم به عنوان عنصری دراماتیک بهره گرفته که نمونه آن را در صدای امواج خروشان دریا میبینیم.
به رنگ خون، پرشی بلند
قتلهای ناموسی از سوژههای موردعلاقه سینماگران در حیطه ملودرامهای اجتماعی است که وجوه دراماتیک فوقالعادهای برای سینما دارند. «شنای پروانه» محمد کارت یکی از شاخصترین این نمونههاست که با تنشی فوقالعاده آغاز و در همان ده دقیقه نخست به قتل ختم میشود.
الگوی سفر قهرمان، به کمک فیلمنامهنویسان در روایت آمده و کارگردان در اولین فیلم بلند خود چنان عمل کرده که سینمای ایران بتواند روی او حساب کند. گرچه تلاقی اکران عمومی «شنای پروانه» با شیوع کرونا، بزرگترین بدشانسی کارت بود که امکان رسیدن فیلماش به مخاطب میلیونی بالقوهاش را گرفت.
ناصر خاکزاد، ضدقهرمان دوستداشتنی
قاچاق مواد مخدر، از سوژههای همیشگی سینمای ایران که هر دهه به شکلی نمایش داده شده و ورسیون دهه نودی آن «متری شیش و نیم» سعید روستایی است. فیلمی با فیلمنامهای کلاسیک و قهرمانمحور که یک ضدقهرمان فوقالعاده به نام ناصر خاکزاد دارد، از آن شخصیتهای خاکستریای که تماشاگر آن را باور میکند و تقابلاش با مامور قانون را دوست دارد. فیلم همچون ساخته قبلی روستایی، سرشار از دیالوگ و موقعیتهای تنشزا است که بار جذابیت فیلم را بر دوش میکشند. در همان افتتاحیه فیلم یک موقعیت و دیگری در انفجار آشپزخانه مخفی که باعث دفن شدن چند پلیس میشود، همه را شوکه میکند.
جدال مهیب خیر و شر
اکتای براهنی از آن دسته فیلمسازانی است که دل به اقتباس ادبی بسته و در دو فیلم خود به عنوان ویژگی بارز از آن بهره گرفته است. او، کاری که در «پل خواب» نصفه و نیمه انجام داده در «پیرپسر» با تسلط کامل به پایان رسانده است. اقتباس امروزی از داستان «برادران کارامازوف» با گرهای که با قصه تراژیک «رستم و سهراب» ایجاد شده است. غلام باستانی، یک ضدقهرمان هولناک و سراسر تاریکی است که دو فرزندش، قهرمانان ناتوان در مبارزه با او هستند. براهنی در کارگردانی «پیرپسر» پختهتر شده چنان که با فیلمی سه ساعته تماشاگرش را نگه میدارد و خسته نمیکند.
بدون دیدگاه