ژوائو پدرو، ستاره جدید چلسی، مسیری پرفراز و نشیب را از مشکلات خانوادگی تا رسیدن به اوج فوتبال اروپا طی کرده است.
فوتبال در رگهای ژوائو پدرو، ستاره جدید و ۶۰ میلیون پوندی چلسی، جاری است. شاید این جمله کلیشهای به نظر برسد، اما حقیقت دارد. مسیر این مهاجم جوان تا رسیدن به اوج، داستانی پر از چالشها، فداکاریها و ارادهای بینظیر است که از عمق خانوادهای با گذشتهای پیچیده نشأت میگیرد.
پدر ژوائو پدرو، خوزه ژوائو دی ژسوس، که بیشتر با نام شیکائو شناخته میشود، خود ستارهای در باشگاه برزیلی بوتافوگو بود. یک هافبک دفاعی سرسخت و بااستعداد که مورد علاقه هواداران قرار داشت. شیکائو، درست مانند پسرش دو دهه بعد، پس از کمک به بوتافوگو برای رسیدن به فینال قهرمانی ایالت سائوپائولو در سال ۲۰۰۱، نوید آیندهای درخشان را میداد، اما ناگهان مسیر او تغییر کرد.
در سال بعد، زندگی شیکائو و خانوادهاش برای همیشه دستخوش تغییر شد؛ ستاره بوتافوگو به دلیل همدستی در قتل، به ۱۶ سال زندان محکوم شد. اگرچه گمان میرود فلاویا ژونکویرا، مادر ژوائو پدرو و شیکائو، پیش از آن از هم جدا شده بودند و شیکائو تنها هشت سال از محکومیت خود را سپری کرد، اما میتوان تصور کرد که این اتفاق چه تأثیری بر پسر جوانی که در حال رشد بود، گذاشته است.
شیکائو پس از آزادی از زندان، پشیمانی خود را ابراز کرد اما به نظر نمیرسد پس از خروج از زندان در سن ۳۱ سالگی، باشگاه حرفهای دیگری پیدا کرده باشد. او یک بار گفته بود:”بارها مرگ را از نزدیک دیدهام. اشتباه کردم. پشیمانم. به خودکشی فکر کردم. من آدم خوبی هستم. میدانم که هیچکس حق ندارد جان دیگری را بگیرد. هرگز فکر نمیکردم روزی را ببینم که بتوانم با پسرم توپبازی کنم. من همیشه رویای آن روز را داشتم.”
رویای او تنها نبود. ژوائو پدرو که در آن زمان حدود هشت ساله بود، میگفت:”من همیشه میخواستم با پدرم در زمین باشم. به آن خواهم رسید. خواهرم همیشه میخواست با او بازی کند، و من هم همینطور. اما نمیتوانستیم، چون او در زندان بود.”
آغاز سفر رویایی و چالشهای طاقتفرسا
آنچه با رویای بازی در کنار پدرش (کسی که به نظر نمیرسد ژوائو پدرو اکنون با او در ارتباط باشد) آغاز شد، سفری بود که او را حالا به یک قهرمان جام باشگاههای جهان و جدیدترین ستاره خط حمله چلسی رسانده است. اما اتفاقات و سختیها با حبس پدرش متوقف نشد.
پس از درخشش در یک تورنمنت جوانان، استعدادیابهای باشگاه فلومیننزه مستقر در ریودوژانیرو (که بعدها به نیمهنهایی جام باشگاههای جهان راه یافتند) او را کشف کردند. با وجود علاقه بسیاری از باشگاههای دیگر به این کودک ۱۰ ساله، فلوژائو (لقب فلومیننزه) به سرعت او را جذب کرد.
ادواردو اولیویرا، مربیاش در فلومیننزه، در سال ۲۰۲۰ به اتلتیک گفته بود:”من برای اولین بار با ژوائو پدرو وقتی که خیلی کوچک بود، روبرو شدم. من هماهنگکننده فنی سیستم جوانان بوتافوگو بودم و او در مقابل تیمهای ما بازی میکرد. فکر میکردم او یک بازیکن بسیار فنی با شخصیتی واقعاً خوب است. او کسی بود که در ردههای سنی پایینتر، تا زیر ۱۳ سال، واقعاً میدرخشید و عالی بود.”
اما یک مشکل وجود داشت. ژوائو پدرو و خانوادهاش در شهر ریبیرو پرتو، در ایالت سائوپائولو، زندگی میکردند که حدود ۶۴۰ کیلومتر (۴۰۰ مایل) دورتر از ریودوژانیرو و رویای او برای تبدیل شدن به یک فوتبالیست حرفهای در فلومیننزه، بود.
فداکاری مادر و مسیر دشوار زندگی در “زِرِم”
در ریبیرو پرتو، خانواده تا حدودی راحتتر بودند؛ ستاره فعلی چلسی به یک مدرسه خصوصی میرفت و آنها میتوانستند خانهشان را اجاره دهند تا زندگی جدید خود را پایهگذاری کنند. اما با نقل مکان به زرِم (Xerem) در ریودوژانیرو، اوضاع تغییر کرد.
ژوائو پدرو ۲۳ ساله به میل اسپورت گفت:”ما زندگی بدون تجملاتی داشتیم، اما وقتی در ریبیرو پرتو زندگی میکردم، هرگز چیزی کم نداشتیم. وقتی فلومیننزه انتقال من را به آکادمی باشگاه تأیید کرد همه چیز را پشت سر گذاشتیم تا دنبال رویای تبدیل شدن به یک بازیکن برویم. در زرِم، ما خانه را با یک پسر دیگر و مادرش شریک بودیم. ما دورههای مالی دشواری را پشت سر گذاشتیم، لحظاتی که حتی غذا کمیاب بود، جایی که مادرم برای اینکه من بهتر غذا بخورم، از سهم غذای خودش میگذشت.”
همانطور که اوضاع به نقطه ناامیدی رسید، راهی جز درخواست احساسی فلاویا، مادر ژوائو پدرو، از فلومیننزه برای کمک باقی نماند. فلاویا میگوید:”در سه ساعت، داستان زندگیام را گفتم. احساساتی شدم، چون برای همه چیزهایی که نیاز داشتیم پول نداشتیم. این کمک، یک دوستی ایجاد کرد. برای همه چیزهایی که بعداً اتفاق افتاد، اساسی بود. من به مردم میگویم که فلومیننزه افراد را در آغوش میگیرد، چون آنها به تغییر زندگی ما کمک کردند.”
رشد ناگهانی و تغییر پست: ظهور یک مهاجم گلزن
اگر کمبود غذا به اندازه کافی بد نبود، یک دوره رشد ناگهانی باعث شد تا او در کنترل مهارتهای قبلی خود به مشکل بخورد، زیرا بدنش در حال تغییر بود. در همین زمان بود که او به تدریج از یک هافبک دفاعی (مانند پدرش شیکائو) به یک هافبک تهاجمی و سرانجام به یک مهاجم تبدیل شد. و به محض اینکه رقیبش برای پیراهن شماره ۹ به تیم زیر ۲۰ سالهها ارتقا یافت، ژوائو پدرو از فرصت استفاده کرد تا واقعاً به فلومیننزه نشان دهد چه تواناییهایی دارد.
اولیویرا درباره بازیکنی که در یک فصل ۳۸ گل به ثمر رساند، میگوید:”در آن لحظه، من یک بچه واقعاً متمرکز دیدم. میتوانستم تصور کنم که چه چیزی در ذهن او میگذرد:’ببین، این فرصت بزرگ من است. من دو یا سه سال روی نیمکت بودهام، اما حالا فرصت دارم تا تواناییهایم را نشان دهم.’ او کاملاً خود را وقف کرد. هر شوت او به هدف میخورد. این واقعاً نظرم را جلب کرد، چون اینقدر در مقابل دروازه کارآمد بودن آسان نیست. او به گونهای شوت میزد که دروازهبان را از معادله خارج میکرد. و وقتی نوبت به فعالیتهای گروهی میرسید، رقابتپذیری او میدرخشید. او واقعاً ارادهای برای پیروزی داشت و میتوانست آن را به سایر بازیکنان منتقل کند. این دو جنبه از بازی، توانایی گلزنی و تأثیر مثبت نگرش او بر گروه بود که من را تحت تأثیر قرار داد. او مصمم به پیشرفت بود.”
علاوه بر فرصت یافتن برای رهبری خط حمله، شانس تماشای ستاره تاتنهام، ریچارلیسون، از نزدیک و به صورت روزانه، به ژوائو پدرو الهام بخشید تا برای رسیدن به رویایش سختکوشی را ادامه دهد.
قدردانی ابدی و انتقال به فوتبال اروپا
ژوائو پدرو در گفتگو با میل اسپورت اضافه کرد:”فلومیننزه در آن دوران به شدت به ما با حمایت مالی و عاطفی کمک کرد. علاوه بر اعتماد به من، باور به پیشرفت من به عنوان یک انسان، و پتانسیل من به عنوان یک بازیکن را هم داشتند. توانستم به سطح حرفهای برسم و از آن به بعد، همه چیز در زندگیام به شکلی بسیار مثبت اتفاق افتاد. به همین دلیل من تا ابد از فلومیننزه سپاسگزارم.”
این قدردانی بلافاصله پس از هر دو گل او برای چلسی در جام باشگاههای جهان (که اوایل این ماه در نیمهنهایی به مصاف فلومیننزه رفتند) مشهود بود. ژوائو پدرو تنها شش روز قبل از آن به چلسی پیوسته بود اما بلافاصله به جدیدترین ستاره برزیلی تبدیل شد که “قانون بازیکن سابق” (Lei do Ex) را اجرا کرد. او پس از هر دو گل، دستانش را بلافاصله بالا برد تا از باشگاهی که همه چیز را به او داده بود، عذرخواهی کند. ژوائو پدرو فراموش نکرده بود که زندگیاش چگونه تغییر کرد و شما هم میتوانید تصور کنید که به این زودیها فراموش نخواهد کرد.
پس از کشف شدن توسط غولهای اروپایی، ژوائو پدرو سرانجام فلومیننزه را به مقصد واتفورد ترک کرد و در وداع احساسی خود با باشگاهی که به او همه چیز داده بود، اشک ریخت. حتی بدبینترین افراد نیز میتوانند درک کنند که این باشگاه برای او چه معنایی دارد.
انرژی کنترلنشده و نبوغ یک استعداد ناب
از فلومیننزه تا واتفورد، برایتون و حالا چلسی، تنها با تماشای بازی ژوائو پدرو، احساس میکنید انرژی به سختی کنترلشدهای در این مرد جوان وجود دارد. از بسیاری جهات، همین انرژی او را به بازیکنی دیدنی برای تماشا تبدیل میکند. مسیر ژوائو پدرو به سوی اوج با فداکاریها، شکستها و مبارزات بیشماری همراه بود. پدرش به زندان افتاد، او ۶۴۰ کیلومتر (۴۰۰ مایل) از خانه دوران کودکیاش نقل مکان کرد، مادرش از سهم غذای خود میگذشت تا از او حمایت کند. با وجود تمام سختیها به جای هدر دادن فرصتهای به دست آمده، این جوان به خوبی از آنچه دیگران برای رسیدن او به رویایش فدا کردهاند، آگاه است و مصمم است که جبران کند.
بدون دیدگاه