پایان تنهایی کارول در Pluribus؟ رازهای قسمت هشتم که همه را شگفت‌زده کرد!

در قسمت هشتم سریال Pluribus، تنهایی کارول به پایان می‌رسد و سوال بزرگ این است که آیا او از مبارزه دست خواهد کشید یا نه؛ رازهای تازه‌ای که طرفداران را به شدت کنجکاو کرده است.

پایان تنهایی کارول در Pluribus؟ رازهای قسمت هشتم که همه را شگفت‌زده کرد!
آرتین توکلی
آرتین توکلی
نویسنده

اختصاصی پلاس و به نقل از سلام سینما – فرزین محمدی: از زمان پخش قسمت اول سریال علمی تخیلی وینس گیلیگان، Pluribus، گمانه‌زنی‌های طرفداران بیش از هر چیز حول دو راز اصلی چرخیده است. این ذهن کندویی که اکنون تقریباً همه روی زمین را به هم پیوند می‌دهد، واقعاً چه می‌خواهد؟ و به طور مستقیم‌تر: در حالی که این سریال بر روی یک زن وحشت‌زده، عصبانی و مصون از ذهن کندویی که نظم نوین جهانی را هدایت می‌کند تمرکز دارد، بیش از هفت میلیارد انسان کندویی که با او سر و کار ندارند، در عوض چه می‌کنند؟

قسمت هشتم Pluribus، «حمله جذاب»، پاسخ اولیه‌ای به ما می‌دهد که البته گمراه‌کننده و حتی خنده‌دار و ظریف است. اگر دقیقاً در لحظه مناسب به صفحه نمایش نگاه نکنید، آن را از دست خواهید داد. گیلیگان و آلیسون تاتلاک، تهیه‌کننده اجرایی و نویسنده Pluribus، به ما کمک می‌کنند تا آنچه را که در حال حاضر به عنوان اهداف و نیات این ذهن کندویی می‌بینند، باز کنیم.

«حمله جذابیت» کمی پس از فروپاشی عاطفی کارول استورکا (ریا سیهورن) در پایان قسمت هفتم، به شخصیت اصلی سریال، کارول استورکا، بازمی‌گردد. پس از اینکه او در قسمت چهارم، رابط خود، زوسیا (کارولینا ویدرا)، را با مواد مخدر مسموم می‌کند تا از او اطلاعاتی در مورد نقاط ضعف ذهن‌های پنهانی‌اش بگیرد، اعضای ذهن‌ کندویی یا در اصطلاح پلوریبوس، دیگران، زادگاه کارول در آلبوکرکی را به طور دسته جمعی ترک می‌کنند و او را در انزوای کامل رها می‌کنند.

در قسمت هفتم، پس از هفته‌ها سرگرم کردن خود به روش‌های خودویرانگر، او تابلویی را روی میدان بن‌بست خود نقاشی می‌کند که روی آن نوشته شده «برگرد». وقتی زوسیا از راه می‌رسد، کارول در آغوش او می‌افتد و گریه می‌کند. در طول قسمت ۸، کارول به آرامی و با دستپاچگی متوجه می‌شود که چگونه با زوسیا ارتباط برقرار کند. در طول یک مکالمه دوستانه ضعیف، در حالی که از طریق تلسکوپ به منظومه شمسی که سیگنال ایجاد ذهن کندویی از آنجا سرچشمه گرفته است نگاه می‌کند، زوسیا توضیح می‌دهد که در حالی که دیگران چیزی در مورد تمدنی که سیگنال را ارسال کرده نمی‌دانند، از آن نژاد بیگانه سپاسگزارند و هر کاری که بتوانند انجام می‌دهند تا آن را جبران کنند، هر چقدر هم که طول بکشد؛ «ما باید هدیه آنها را با هر کس دیگری که ممکن است آنجا باشد به اشتراک بگذاریم.» کارول می‌پرسد چگونه.

ما جواب را نمی‌شنویم، اما نتیجه را می‌بینیم: کارول روی تخته سفید مخفی خود از اطلاعات جمع‌آوری شده در مورد دیگران می‌نویسد: «ساخت آنتن غول‌پیکر!!! با استفاده از تمام قدرت جهان برای ارسال سیگنال به فضا!» نمای تخته سفید بسیار کوتاه است – کارول، که هنوز روی تخته می‌نویسد، تقریباً بلافاصله طوری حرکت می‌کند که بخشی از متن را مسدود می‌کند، زیرا دوربین زوم می‌کند و دوباره روی او که به دنبال یک ماژیک وایت‌برد تازه می‌گردد، فوکوس می‌کند.

این یک افشاگری بزرگ است، اما شیوه‌ی بی‌سروصدای انتقال آن به مخاطب، یادآوری می‌کند که Pluribus عموماً بیشتر بر تجربه‌ی عاطفی کارول تمرکز داشته تا افشاگری‌های به سبک فیلم‌های پرفروش. به نظر می‌رسد افشاگری تخته سفید قصد داشته هرگونه حس وحشت یا هیجان در مورد این افشاگری را کم کند و آن را در جزئیات بسیار پیش‌پاافتاده‌ای که ماژیک‌های وایت‌برد کارول تمام شده‌اند، خفه کند.

ممکن است کارول واکنش بسیار بزرگتر و احساسی‌تری به فهمیدن این موضوع داشته باشد که کندویی که با آن مبارزه می‌کند قصد دارد هر تمدن دیگری را که می‌تواند به آن برسد آلوده کند. با این حال، قسمت ۸ این واکنش را حذف می‌کند و به مخاطب اجازه نمی‌دهد تا زمانی که او اطلاعات را به اندازه‌ی کافی پردازش کند تا آن را به یک نکته‌ی مهم دیگر در فهرست اطلاعات خود تبدیل کند، با او همراه شود.

زوسیا بارها گفته است که دیگران یک «ضرورت بیولوژیکی» دارند تا هر چه بیشتر مردم را در خود بگنجانند، نیازی که بر تمایل آنها برای دادن آزادی و اختیار به کارول و دیگر اصیل‌ها غلبه می‌کند. 

منبع: سلام سینما

📢 مهم‌ترین اخبار


شناسه خبر: 108994
۰۴ دی ۱۴۰۴
اشتراک‌گذاری:
بدون دیدگاه
عکس‌| استایل نفیسه روشن در شانگهای چین سوژه شد!