دختری که مرگ برادر جوانش، بانی نجات دختر و پسرهای جوان مبتلا به سرطان شد
ماجرای راه اندازی خیریه محمدحسین رضوی
خیریه ای برای حمایت از جوانان مبتلا به سرطان
باز می نویسم ، بارها و بارها ، هر وقت که دلتنگ میشوم ، هر وقت که جای خالی محمد حسینم تنها برادرم قلبم را می فشارد . من با خدای خودم قراری عاشقانه دارم .من با یاد محمد حسین به یاری محمد حسین های دیگر آمده ام و به عشق آنها زندگی می کنم . من هرگز خسته نخواهم شد.
جوانان این خانه رو چون جانی شیرین می دانم و برایشان آنچه که از دستم برآید را مهیا خواهم نمود.
من و تو می دانیم که زندگی بسیار زیبا، اما دشوار و شکننده است.
می دانیم ازین بهار عمر تا آن بهار، فاصله ای است؛ پر از ماجراهای تلخ و شیرینی که بسیاری از آنها خواست و انتخابِ ما نیستند، اما گریز ناپذیرند خطاب به هما جوانان خانه محمد حسینم.
آرزو می کنم، آنقدر به خودت رسیده باشی و برسی؛ آنقدر خدارا در خودت داشته باشی و بیابی، و آنقدری در قلبت آگاهی و در ذهنت روشنایی باشد و بیاید که ؛
تمام لحظات زندگی را هر طور که پیش رود مشتاقانه، اُمیدوارانه، سرافرازانه و عاشقانه، زندگی کنی!
من به پشتوانه یارانم در خانه محمد حسین تا سلامتی کامل تو در کنارت هستیم . تا عاشقانه و امیدوارانه زندگی کنی.
چتر حمایت این خانه روز به روز گسترده تر خواهد شد .در این راه نگاه مهر خداوند و حمایت مردم خوب کشورم ضامن سلامتی تو خواهدبود و میدانم آرزوی من برای داشتن فضای بزرگ و مستقل جهت ارائه خدمات بیشتر و بهتر به تک تک شما عزیزانم بزودی محقق میشود.از یاوران محمد حسین درخواست دارم مرا در این مسیر سخت همراهی کنند و این زنجیره بزرگ تر شود .محمد حسین برای ادامه این مسیر یک خانه امن و حامی میخواهد.
دلنوشته. سیده نسترن رضوی

سلام.وبسایت جامعی دارید.واقعا ممنونم
وای خیلی خوبه ساییتون